Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-30@07:17:17 GMT

باخت زندگی تاوان یک اعتماد

تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۴۵۴۰۴

باخت زندگی تاوان یک اعتماد

  خودت را معرفی می‌کنی؟
مینا.

چندساله هستی؟
۲۵سال.

اعتیاد داری؟
بله.

تحصیلاتت چقدر است؟
دانشجوی اخراجی هستم و در واقع دیپلم دارم.

کمی از خانواده‌ات بگو.
مادر، یک خواهر و یک برادر دارم و پدرم چند سال پیش فوت کرد.

ازدواج کردی؟ 
(با شنیدن این سؤال دوباره اشک از چشمانش سرازیرشدوبه گریه افتاد. چند دقیقه صبر ‌کردم تا آرام شود و سؤال دیگری را مطرح کردم تا از آن حال‌وهوا درآید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

)

سابقه داری؟
خیر اولین‌بار است دستگیر می‌شوم.

به چه جرمی؟
اعتیاد و حمل موادمخدر.

به چه موادی اعتیاد داری؟
شیشه و گل.

کمی از زندگی‌ات برایم تعریف کن.
از زندگی‌ام چه بگویم که همه‌اش اشتباه است و حسرت. من در خانواده‌ای معمولی به دنیا آمده و با خواهر و برادرم بزرگ شدم. خانواده صمیمی و گرمی بودیم و مشکلی نداشتیم تا این‌که چند سال پیش پدرم بر اثر بیماری کبدی فوت کرد و زندگی روی سخت و بد خودش را به ما نشان داد. من آن موقع دانشجو بودم و چون فرزند بزرگ بودم، مجبور شدم در کنار درس‌خواندن سر کار هم بروم و کمک‌خرج خانواده باشم. مادرم هم در منزل خیاطی می‌کرد و هرطور بود با هم مسائل اقتصادی را مدیریت می‌کردیم. خواستگار داشتم اما دل به ازدواج نمی‌دادم تا این‌که یکی از هم‌دانشگاهی‌هایم که خیلی وقت بود از من خواستگاری می‌کرد، خواسته‌اش را خیلی جدی مطرح کرد. من هم موضوع را با مادرم در میان گذاشتم و مادرم هم که مرا خیلی عاقل می‌دانست، به خودم سپرد و گفت هر تصمیمی بگیری من حرفی ندارم. سینا به بهانه این‌که سن پدر و مادرش زیاد است و در شهرستان هستند، تنها به خواستگاری‌ام آمد و من و مادرم هم پذیرفتیم و فقط دو بار تلفنی با خانمی صحبت کردیم که می‌گفت مادرش است و به این ترتیب رفت‌وآمد او به منزل ما شروع شد. از او بدم نمی‌آمد و علاقه‌ام به او کم‌کم بیشتر شد. بعد از چند ماه صیغه محرمیت خواندیم وبا دوستانش بیرون وگردش ومهمانی می‌رفتیم. سینا و دوستانش وهمسران آنها در مهمانی‌ ودورهمی‌ها مشروب می‌خوردند و سیگار می‌کشیدند که بعد فهمیدم سیگار خالی نبوده و مواد داشته. سینا خیلی به من اصرار می‌کرد مثل بقیه سیگار بکشم و مشروب بخورم اما زیر بار نمی‌رفتم تا این‌که کم‌کم شروع به کشیدن سیگار کردم و درواقع بدون این‌که بدانم اولین قدم‌ها را برای معتادشدن برداشتم. اوایل خیلی خوب بود و حس جدیدی را تجربه می‌کردم اما کم‌کم که مصرفم بالا رفت، فهمیدم معتاد شده‌ام اماکاری ازدستم برنمی‌آمد،چون آن حال خوب را نمی‌خواستم باچیزی عوض کنم. درضمن باید برای تهیه موادبخشی ازدرآمدم را هم می‌دادم. 

مادرت پیگیر ازدواج‌تان نبود؟
چرا مادرم مدام از من و سینا زمان عقد وعروسی را می‌پرسید و جواب درستی نمی‌گرفت، چون هر دو غرق خوشگذرانی و اعتیاد بودیم. نگرانی را در چهره‌اش می‌دیدم و حس می‌کردم اما انگار مغزم از کار افتاده بود.

خب بعد چه شد؟
سینا حواسش به خودش بود و به‌اندازه مصرف می‌کرد تا قیافه‌اش تابلو نشود اما من گرفتار شده بودم تا این‌که آن شب شوم رسید. منزل یکی از دوستان سینا بودیم و مواد مصرف کرده ودرحال خودم نبودم.سینا مرا به اتاق برد وبه من نزدیک شد ومتاسفانه اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد. ازفردای آن روزسینا دیگر جواب تلفنم را نداد وسردرگم مانده بودم که چه کار کنم. یک طرف اعتیاد و بلایی که سرم آمده بود و طرف دیگر مادرم که باید طوری رفتار می‌کردم که متوجه قضیه ‌نشود دنیا را برایم سیاه کرده بود.

چطور دستگیر شدی؟
معتاد شده بودم، از دانشگاه و کارم اخراج شده بودم و زندگی‌ام سیاه و نابود شده بود. مدتی حال روحی بسیار بدی داشتم، طوری که چند بارخواستم خودکشی کنم اما به خاطر مادرم پشیمان شدم،البته جراتش راهم نداشتم. برای تامین هزینه زندگی و اعتیادم برخلاف میلم مجبور شدم در حد جزئی خریدوفروش مواد انجام دهم. با یکی از دوستان سینا که قبلا موادم را از او تهیه می‌کردم، شروع به کار کردم و برایش مواد جابه‌جا می‌کردم تا این‌که چند روز پیش توسط ماموران دستگیر شدم.

در پایان حرفی داری؟
حماقت کردم و زندگی آرام و خوبی راکه داشتم به خاطر اعتماد به سینا از دست دادم و نمی‌دانم با بلاهایی که سرم آمده، چه آینده‌ای در انتظارم است. به خودم قول داده‌ام وقتی آزاد شدم، همه‌چیز را به شکل قبل برگردانم و ازخدامی‌خواهم در این راه کمکم کند. الان فقط نگران مادرم هستم. او طاقت این موضوع را ندارد و اگر بفهمد دق می‌کند. اگر بلایی سرش بیاید خودم را نمی‌بخشم.

دختر جوان دوباره و با شدت بیشتری شروع به گریه می‌کند و من هم ترجیح دادم او را تنها بگذارم.

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: خواستگار شیاد کلاهبردار اعتیاد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۴۵۴۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!

زی‌سان: فیلم من، یی‌یر ریویه‌ر، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام. ساخته ۱۹۷۶ توسط رنه آلیو. این فیلم بر مبنای یک رویداد واقعی ست.

در سوم ژوئن ۱۸۳۵ در یکی از روستا‌های نورماندی، جوانی بیست و سه ساله به نام پـی‌یــر ریـویــه‌ر که از آزار‌های پدرش توسط مادرش به ستوه آمده بود، مادر و خواهر و برادر کوچکش را به قتل می‌رساند و به جنگل می‌گریزد. سرانجام پـی‌یــر دستگیر شده و در سلولش اقدام به نوشتن زندگینامه‌ی خود می‌کند و در آن دلیل اقداماتش را توضیح می‌دهد.

او که تصور می‌کند توسط خدا هدایت شده می‌خواهد پدرش را از دست آزار و تحقیر‌های مادرش برهاند.

پی‌یـر که نمی‌تواند انفعال پدرش را تحمل کند، می‌اندیشد که باید کاری کرد. او ابتدا یک قورباغه را مصلوب کرده و پرنده‌ای را بین دو سنگ، لِه می‌کند. اما کشتار حیوانات کافی نیست. آهنگی که همسایه درباره‌ی پدرش می‌خواند جرقه‌ی تراژدی را روشن می‌کند...

این کشتار و محاکمه‌ای که در پی آن می‌آید توسط شاهدین مختلف، روایت می‌شود که یکی از راویان نیز خود قاتل است که آسیب شناسی او، باعث درک زمینه‌ی روانی جنایاتش می‌شود.

در نهایت پـی‌یــر به اعدام محکوم شد و علیرغم اینکه توسط پادشاه لوئی فیلیپ مورد عفو قرار گرفته بود، در سلولش خود را حلق آویز نمود!

رنه آلیو که از دست کم گرفته شده‌ترین کارگردانان فرانسوی دهه‌ی هفتاد به شمار میرود، این مهمترین فیلمش را بر مبنای کتابی از میشل فوکو ساخته است که در سال ۱۹۷۳ منتشر شده بود.

فیلم تنها چند کیلومتر با لوکیشن وقایع تاریخی داستان، فاصله دارد و به غیر از چند بازیگر نادر حرفه ای، باقی نقش‌ها از جمله نقش اصلی، توسط افراد محلی ایفا شده است که رنه آلیو در طول فعالیت‌های تئاتری اش با آنها ملاقات کرده بود. چنین تدبیری به فیلم حالتی مستندگونه داده است و مخاطب را درگیر یک احساس واقعی می‌کند.

در صحنه‌ای از فیلم خود میشل فوکو نیز جضور داشت که در تدوین‌های بعدی، سکانس مربوط به او حذف شد.

این شاهکار، همزمان که یک فیلم تاریخی و تحقیقی در مورد کالبد شکافی یک جنایت است، یک سند قوم نگارانه از قرن نوزدهم نیز محسوب می‌شود.

مشخصات و امتیاز این فیلم را اینجا ببینید.

tags # سینما ، معرفی فیلم سایر اخبار اسرار تکامل آلت‌ جنسی؛ رابطه جنسی انسان‌های اولیه مثل گوریل‌ها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غول‌پیکری که توسط انسان‌ها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟

دیگر خبرها

  • طلاق به خاطر پیدا شدن روسری در خودروی همسر
  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • تشکر خانواده شهید الداغی از وحید شمسایی
  • مادرم با هدیه وحید شمسایی روحیه گرفت
  • تجمع دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در حمایت از دانشجویان آمریکایی
  • قصه عبرت آموز یک دزد!
  • پیغام هافبک پرسپولیس با شادی گل دردناک
  • من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کرده‌ام!
  • «آوای ابرها» با دغدغه کودکان مظلوم غزه به جشنواره کاریبتونز کلمبیا راه یافت